Feeds:
نوشته
دیدگاه

Archive for the ‘اجتماعی و سیاسی’ Category

به نام خدا

بلاخره بعد از جنگ و جدال و دعوای فروان قوانین بالاترین مدیریت آن تغییر یافت!

صفحاتی که مشاهده می کنید مربوط است به بعد زا تغییرات بر روی سرور بالاترین!

صفحه قوانین بالاترین:

لینک عکس

صفحه لینکهای داغ:

لینک عکس

صفحه لینکهای حذف شده:

لینک عکس

Read Full Post »

به نام خدا

مسئله ای که در این نوشتار قرار است به آن بپردازیم مغالطه ای ست که نه تنها در جامعه مجازی(بالاترین) بلکه در جامعه حقیقی هم گرفتار آن هستیم . و هدف از پرداختن به این مسئله به عرش بردن یا به فرش راندن هیچ کس نیست بلکه هدف فقط روشن شدن یک مسئله مبتلابه و شیوه برخورد با آن است.

مغالطه ای که بنظر من جامعه بالاترین ناخواسته مبتلا به آن شده

مغالطه «توسل به شخص» یا همان «نقد من قال» یا  «ad hominem» است (به دوستانی که مخاطبشان به این مغالطه متوسل می شود پیشنهاد می کنم کلمه سوم یا همان کلمه انگلیسی را بکار ببرند تا کلاس کارشان بالا برود! )

قبل از اینکه برای دوستان علامت سوال که این الفاظ چه معنی می دهد درست شود بصورت مفصل آنرا تعریف می کنیم. در این مغالطه مخاطب شما بجای اینکه به استدلال و سخنان شما توجه کند و آنها را نقد کند قصد دارد با حمله به شخصیت شما سخنانتان را رد کند.

اگر بخواهیم مثال «بالاترینی» بزنیم اینگونه می شود که:

فرض کنید در بالاترین قبلا از شما خطایی سر زده ( به کسی توهینی کردید و یا حرف نامربوطی زدید )

بعد از مدتها در بحث دیگری با موضوع متفاوت یک نفر برای اینکه استدلال و نظرات شما را رد کند می گوید «تو همانی نیستی که در فلان جا فلان چیز را گفته ای و…. الخ) و خصمتان قصد دارد با تمسک به تخریب شخصیت شما ، استدلال شما را رد کند. در این زمان بهترین کار اینست که شما این مغالطه را به او یادآور شوید (با منبع) و اگر این مسئله را بعنوان یک مغالطه قبول نکرد بایستی ترک بحث کنید (چون وقتی مسئله ای به این واضحی را قبول نمی کند استدلالهای دیگر که درش محل جدل است را بصورت اولی قبول نخواهد کرد)

از جمله مغالطه های رایجی که در این زمینه موجود می باشد اینست که:

فلانی چون آخوند است حرفش درست نیست

فلانی چون کافر است استدلالش غلط است

و امثال این سخنان که منشاءی جز تعصب ندارد. این مسئله در دین اسلام هم نهی شده و حدیث معروفی از علی علیه السلام وارد شده که:»انظر الی ما قال و لا تنظر الی من قال» یعنی به چیزی که گفته شده توجه کنید نه به شخصی که سخن می گوید و دال بر این مطلب است که معیار قضاوت ما در مورد نفی و اثبات یک مسئله باید مطلب و سخن باشد نه شخصیت افراد .

و متاسفانه چه بسیار هستند لینکهای جالب و مفیدی که فقط به خاطر اینکه گوینده شان مطرح نبوده مهجور مانده و بقول دوستان لینکشان خاک خورده! و چه بسیار مواردی که بر عکس این قضیه برایشان اتفاق افتاده و چه بسیار بحثهایی که بواسطه نقد من قال به حاشیه کشیده شده!

بعضا شده من دیدم که می نویسند فلان دانشمند کافر یا دیندار بوده و به این واسطه (استفاده از شخصیت آن دانشمند) می خواهند سخن عقیده خودشان را به کرسی بنشانند و یا برای مثال یک دانشمندی یک سخنی خارج از محدوده تخصصش زده و بعضی می خواهند بواسطه اینکه مثلا فلانی زیست شناس خوبی ست نظرش را در مورد فلسفه به کرسی بنشانند!

اینها آفاتی ست که اکثرا در مشاجرات عرفی و زیربازارچه ای معمول است و قطعا روی قضاوتها تاثیر دارد و بایستی این آفت را در بین عامه از ریشه کند

Read Full Post »

به نام خدا

مدتی ست که بزرگترین و پیچیده ترین آزمایش علمی در حال اجراست. بزرگی این آزمایش بحدی بوده ست که ذهن مردم و رسانه های عمومی را معطوف به خودش کرده است. از طرف دیگر عده ای از محققان با مطرح کردن فرض نابودی جهان بوسیله این آزمایش باعث شدند جو هیجان و اضطراب (مثل فیلمهای هالیوودی) برای بسیاری از مردم علاقه مند پیش بیاید. همه این مطالب و وجه علمی این قضیه یک طرف ، تاثیری که این آزمایش بزرگ بر پندار و ذهنیت ما نسبت به مسائل اعتقادی و مذهبی مان دارد هم یک طرف.

بعضی معتقدند با این آزمایش که پیش زمینه ای ست برای کشف اسرار خلقت می توان مطالبی که ادیان در مورد خلقت کائنات و جهان داده اند را رد کرد.

بنابراین ابتدا این سوال پیش می آید که آیا می توان با یک فرضیه یا نظریه علمی یک مسئله دینی را نقض کرد؟

در جواب بایستی بگوییم که با نظریات و یا فرضیه های علمی نمی توان یک مسئله دینی را نقض کرد زیرا نظریات و فرضیه ها نسبی هستند و نمی توان بعنوان حقیقت مطلق به آنها تکیه کرد،از سوی دیگر خیلی از این مطالب با نظریات دینی اشتراک موضوع و محمول ندارند. اما اگر یک مطلب علمی تبدیل شود به یک حقیقت علمی و در تضاد با یک مطلب دینی باشد مسئله تفاوت دارد برای مثال اگر اثبات شود که زمین گرد است (همانطور که الان اثبات شده) اما دینی مدعی باشد که زمین مستطیل است، می توان به مطالب آن دین اشکال وارد کرد و آنرا در تضاد با حقیقت دانست.

بنابراین کلیت مسئله در مورد علم علی الخصوص علوم تجربی و تضادهایش با دین توضیح داده شد حال بر می گردیم به آزمایش کشف اسرار خلقت!

اساس این آزمایش بر پایه کنکاش در مورد تئوری بیگ بنگ است. تئوری بیگ بنگ می گوید که جهان خلقت با یک انفجار بوجود امده ، در این میان سوالی که برای ما پیش می آید اینست که آیا بیگ بنگ بر فرض صحیح بودنش بر خلاف نظر اسلام  و خلقت جهان در 6 دوره است یا نه؟

در جواب بایستی بگوییم بر فرض صحت تئوری بیگ بنگ این مسئله تضادی با نظر اسلام ندارد زیرا در تئوری بیگ بنگ نیامده که کل عالم هستی بصورت تکامل یافته به یکباره بوجود آمده بلکه گفته شده منشاء پیداش خلقت این انفجار بوده این در حالی ست که اسلام تکامل و ساخت خلقت را در 6 دوره معرفی کرده (بنابراین این دو مسئله اشتراک در موضوع ندارند که بتوان آنها را تناقض دانست) برای مثال دوره ای که زمین ساخته می شود و تکامل پیدا می کند ، دوره ای که آسمانها تکامل پیدا می کنند و….، اسلام در مورد اینکه منشاء بوجود آمدن کائنات به چه کیفیتی بوده نظر صریحی نداده است گرچه بعضی که همواره سعی می کنند قران را با علوم تجربی روز تفسیر کنند مدعی هستند که در آیه 104سوره انبیاء خداوند فرموده:روزی طومار جهان را می پیچیم همانطور که خلقتش کرده بودیم اشاره به تئوری های بیگ بنگ و بیگ کرانچ دارد و یا در آیه ای از قران که خداوند می فرماید «کن فیکون» عده ای می گوید بر بیگ بنگ اطلاق دارد در هر صورت اینها تفاسیری ست که مفسرین دارند و در کل اسلام نظر صریحی در رابطه با کیفیت ابتدایی بوجود آمدن کائنات نداده است.

نکته مهم دیگر اینکه این آزمایش  باعث می شود یک مطلب در ذهن هر انسان کنجکاوی رشد کند و آن مطلب اینست که: هزاران دانشمند و متخصص با هزینه های سرسام آور درصدد هستند که با این آزمایش  ، بوجود آمدن خلقت را در مقیاس بسیار کوچکتر شبیه سازی کنند با این توصیفات چگونه می توان تصور کرد که خلقت کائنات که میلیونها برابر بزرگتر و عظیم تر و پیچیده تر از این آزمایش است در خلاء وجود شعور و خود به خود و توسط طبیعت بی شعور بوجود آمده؟

این سوال پیش می آید که آیا این آزمایش تلنگری در مقیاس کوچک بر کسانی که هنوز فکر می کنند حادثه عظیم و پیچیده خلقت کائنات خودبه خود و در خلاء وجود یک قدرت عظیم شکل گرفته نیست؟

چنین موراد و آزمایشها همواره دست آویزی می شود برای دو گروه خداباوران و بی خدایان برای اینکه عقاید خودشان را به اثبات برسانند اما این دو گروه همواره از دو جهت متفاوت به این قضایا نگاه می کنند. تنها کاری که می توان کرد اینست که ببینیم جهت نگاه کردن کدامیک از این دو دسته به منطق (نه علوم تجربی) نزدیک تر است

چند تن از دوستان اشکال کرده بودند در مورد معنی لفظ «یوم به دوره و گفته بودند آیت الله مکارم یوم را روز معنی کرده. در جواب این دوست گرامی بایستی بگوییم که  آیت الله مکارم در کتابش در مورد همین آیه (و نه آیه دیگری) در جلد 20 صفحه 224 می نویسد:» در آيات فراوانى از قرآن مجيد آفرينش آسمانها و زمين مجموعا در شش روز، يا به تعبير ديگر در شش دوران، بيان شده است‏»
بنابراین خود ایشان هم بر سخن ما تکیه کردند. آیت الله مکارم در آیات دیگر هم در خلقت زمین به معنی دوران اشاره کرده به همان منبعی که خودتان ارائه دادید رجوع کنید(منبع)
و اگر می خواهید اطمینان حاصل کنید که نظر آیت الله مکارم در مورد لفظ «یوم» و معنی آن چیست می توانید رجوع کنید به تفسیر نمونه ج 6 صفحه 200 آیت الله مکارم در آنجا می گوید:بسيار مى‏شود كه» يوم» به معنى» يك دوران» به كار مى‏رود، خواه اين دوران يك سال باشد يا صد سال يا يك ميليون سال و يا ميلياردها سال، شواهد بسیاری هست كه اين حقيقت را ثابت مى‏كند و نشان مى‏دهد يكى از معانى» يوم» همان» دوران» است
حتی ما از امام علی (ع) روایت داریم که «فِي ستهِ ایام يعنى فى ستة اوقات»
مسئله دیگر اینکه مگر در ابتدای خلقت زمین و حرکت اش بدور خورشید وجود داشته که 24 ساعت واقع شود و به طبع ما بگوییم روز واقع شده؟
بنابر دلایل بالا نه آیت الله مکارم بمعنی دوره اشکال کرده و نه معنی دوره خلاف واقع است

Read Full Post »