به نام خدا
مدتی ست که بزرگترین و پیچیده ترین آزمایش علمی در حال اجراست. بزرگی این آزمایش بحدی بوده ست که ذهن مردم و رسانه های عمومی را معطوف به خودش کرده است. از طرف دیگر عده ای از محققان با مطرح کردن فرض نابودی جهان بوسیله این آزمایش باعث شدند جو هیجان و اضطراب (مثل فیلمهای هالیوودی) برای بسیاری از مردم علاقه مند پیش بیاید. همه این مطالب و وجه علمی این قضیه یک طرف ، تاثیری که این آزمایش بزرگ بر پندار و ذهنیت ما نسبت به مسائل اعتقادی و مذهبی مان دارد هم یک طرف.
بعضی معتقدند با این آزمایش که پیش زمینه ای ست برای کشف اسرار خلقت می توان مطالبی که ادیان در مورد خلقت کائنات و جهان داده اند را رد کرد.
بنابراین ابتدا این سوال پیش می آید که آیا می توان با یک فرضیه یا نظریه علمی یک مسئله دینی را نقض کرد؟
در جواب بایستی بگوییم که با نظریات و یا فرضیه های علمی نمی توان یک مسئله دینی را نقض کرد زیرا نظریات و فرضیه ها نسبی هستند و نمی توان بعنوان حقیقت مطلق به آنها تکیه کرد،از سوی دیگر خیلی از این مطالب با نظریات دینی اشتراک موضوع و محمول ندارند. اما اگر یک مطلب علمی تبدیل شود به یک حقیقت علمی و در تضاد با یک مطلب دینی باشد مسئله تفاوت دارد برای مثال اگر اثبات شود که زمین گرد است (همانطور که الان اثبات شده) اما دینی مدعی باشد که زمین مستطیل است، می توان به مطالب آن دین اشکال وارد کرد و آنرا در تضاد با حقیقت دانست.
بنابراین کلیت مسئله در مورد علم علی الخصوص علوم تجربی و تضادهایش با دین توضیح داده شد حال بر می گردیم به آزمایش کشف اسرار خلقت!
اساس این آزمایش بر پایه کنکاش در مورد تئوری بیگ بنگ است. تئوری بیگ بنگ می گوید که جهان خلقت با یک انفجار بوجود امده ، در این میان سوالی که برای ما پیش می آید اینست که آیا بیگ بنگ بر فرض صحیح بودنش بر خلاف نظر اسلام و خلقت جهان در 6 دوره است یا نه؟
در جواب بایستی بگوییم بر فرض صحت تئوری بیگ بنگ این مسئله تضادی با نظر اسلام ندارد زیرا در تئوری بیگ بنگ نیامده که کل عالم هستی بصورت تکامل یافته به یکباره بوجود آمده بلکه گفته شده منشاء پیداش خلقت این انفجار بوده این در حالی ست که اسلام تکامل و ساخت خلقت را در 6 دوره معرفی کرده (بنابراین این دو مسئله اشتراک در موضوع ندارند که بتوان آنها را تناقض دانست) برای مثال دوره ای که زمین ساخته می شود و تکامل پیدا می کند ، دوره ای که آسمانها تکامل پیدا می کنند و….، اسلام در مورد اینکه منشاء بوجود آمدن کائنات به چه کیفیتی بوده نظر صریحی نداده است گرچه بعضی که همواره سعی می کنند قران را با علوم تجربی روز تفسیر کنند مدعی هستند که در آیه 104سوره انبیاء خداوند فرموده:روزی طومار جهان را می پیچیم همانطور که خلقتش کرده بودیم اشاره به تئوری های بیگ بنگ و بیگ کرانچ دارد و یا در آیه ای از قران که خداوند می فرماید «کن فیکون» عده ای می گوید بر بیگ بنگ اطلاق دارد در هر صورت اینها تفاسیری ست که مفسرین دارند و در کل اسلام نظر صریحی در رابطه با کیفیت ابتدایی بوجود آمدن کائنات نداده است.
نکته مهم دیگر اینکه این آزمایش باعث می شود یک مطلب در ذهن هر انسان کنجکاوی رشد کند و آن مطلب اینست که: هزاران دانشمند و متخصص با هزینه های سرسام آور درصدد هستند که با این آزمایش ، بوجود آمدن خلقت را در مقیاس بسیار کوچکتر شبیه سازی کنند با این توصیفات چگونه می توان تصور کرد که خلقت کائنات که میلیونها برابر بزرگتر و عظیم تر و پیچیده تر از این آزمایش است در خلاء وجود شعور و خود به خود و توسط طبیعت بی شعور بوجود آمده؟
این سوال پیش می آید که آیا این آزمایش تلنگری در مقیاس کوچک بر کسانی که هنوز فکر می کنند حادثه عظیم و پیچیده خلقت کائنات خودبه خود و در خلاء وجود یک قدرت عظیم شکل گرفته نیست؟
چنین موراد و آزمایشها همواره دست آویزی می شود برای دو گروه خداباوران و بی خدایان برای اینکه عقاید خودشان را به اثبات برسانند اما این دو گروه همواره از دو جهت متفاوت به این قضایا نگاه می کنند. تنها کاری که می توان کرد اینست که ببینیم جهت نگاه کردن کدامیک از این دو دسته به منطق (نه علوم تجربی) نزدیک تر است
چند تن از دوستان اشکال کرده بودند در مورد معنی لفظ «یوم به دوره و گفته بودند آیت الله مکارم یوم را روز معنی کرده. در جواب این دوست گرامی بایستی بگوییم که آیت الله مکارم در کتابش در مورد همین آیه (و نه آیه دیگری) در جلد 20 صفحه 224 می نویسد:» در آيات فراوانى از قرآن مجيد آفرينش آسمانها و زمين مجموعا در شش روز، يا به تعبير ديگر در شش دوران، بيان شده است»
بنابراین خود ایشان هم بر سخن ما تکیه کردند. آیت الله مکارم در آیات دیگر هم در خلقت زمین به معنی دوران اشاره کرده به همان منبعی که خودتان ارائه دادید رجوع کنید(منبع)
و اگر می خواهید اطمینان حاصل کنید که نظر آیت الله مکارم در مورد لفظ «یوم» و معنی آن چیست می توانید رجوع کنید به تفسیر نمونه ج 6 صفحه 200 آیت الله مکارم در آنجا می گوید:بسيار مىشود كه» يوم» به معنى» يك دوران» به كار مىرود، خواه اين دوران يك سال باشد يا صد سال يا يك ميليون سال و يا ميلياردها سال، شواهد بسیاری هست كه اين حقيقت را ثابت مىكند و نشان مىدهد يكى از معانى» يوم» همان» دوران» است
حتی ما از امام علی (ع) روایت داریم که «فِي ستهِ ایام يعنى فى ستة اوقات»
مسئله دیگر اینکه مگر در ابتدای خلقت زمین و حرکت اش بدور خورشید وجود داشته که 24 ساعت واقع شود و به طبع ما بگوییم روز واقع شده؟
بنابر دلایل بالا نه آیت الله مکارم بمعنی دوره اشکال کرده و نه معنی دوره خلاف واقع است
سلام
آقا تبريك. يازده سپتامبر يك بيگ بنگ كوچك تركاندي 🙂
سلام پی کولو جان
خوشحالم از اینکه سر زدی
آقا وبلاگ تون مبارک باشه !
خیلی ممنون
نوشتتون تناقض داره به نظر من. از طرفی میگید » ر جواب بایستی بگوییم که با نظریات و یا فرضیه های علمی نمی توان یک مسئله دینی را نقض کرد زیرا نظریات و فرضیه ها نسبی هستند و نمی توان بعنوان حقیقت مطلق به آنها تکیه کرد»، یعنی یک راه فرار ( توجیه، منظور خاصی ندارم!) خیلی عالی رو توضیح میدید، و ادامه میدید که » بر فرض صحت تئوری بیگ بنگ این مسئله تضادی با نظر اسلام ندارد » که دقیقا» پیرو حرف اولتون هست، و هم میگید » اما دینی مدعی باشد که زمین مستطیل است، می توان به مطالب آن دین اشکال وارد کرد و آنرا در تضاد با حقیقت دانست».
حالا فرض کنید من یکی از پیروان همون دینی باشم که میگه زمین مسطتیلیه و بگم که شما از کجا میدونید منظور دین من، اغین زمین فانیه و اصلا» شاید منظور دین من چیز دیگه یا جای دیگه ای بوده که عقل بشر هنوز به اوونجا قد نداده و … ، اون وقت من از همون حرف اولتون برای رد حرف خودتون استفاده نکردم؟
با سلام
علت اینکه برای شما شبهه تناقض بودن مطلب فوق بوجود آمده یک عامل است و آن عدم توجه به سه مقوله فرضیه و نظریه و اثبات است.
ما در ابتدا گفتیم که فرضیات و نظریات نسبی هستند (علم فرضیه و نظریه را حقیقت نمی داند مگر اینکه اثبات شود) و در نتیجه اگر فرضیه یا نظریه ای در تضاد با دین باشد چون هنوز اثبات نشده (درست و غلط بودنش معلوم نیست) بنابراین نمی تواند برای ما حجت باشد.
در ادامه گفتیم اگر مطلبی اثبات شود (مثل گرد بودن زمین که از فرضیه و نظریه بودن گذشته و اثبات شده) و این اثبات در تضاد با یک سخن صریح یک دین باشد آنزمان می توان به دین مذکور اشکال کرد که چرا سخنش با حقیقت در تضاد است.
بنابراین دو جمله فوق تناقض ندارند زیرا بحث در یکی در مورد اثبات است و در دیگری در مورد فرضیه و نظریه.
مطلب بعدی اینکه فرض شما مربوط به بحث ما نیست زیرا بحث ما در مورد تفاسیری که از سخنان ادیان می شود نبود. بحث ما این بود که یک دین بیاید صریحا یک مطلبی را بیان کند و آن مطلب در تضاد با یک حقیقت باشد. برای مثال دین شما صریحا بگوید زمین مستطیل است ((وقتی لفظ صراحت می آید دیگر نمی توان تفسیر مخالف معنی ارائه داد)) در حالی که اینگونه نیست ((اثبات شده که زمین گرد است)) اینرا می توان تضاد مسئله دین شما با یک حقیقت خارجی دانست.
آسمون ریسمون به هم بافتی که بگی در نهایت داستانهای کم مایه دینی قرار نیست به فراموشی سپرده شن!
به نظرم یه بار بی طرف بشین نوشتتو بخون ببین اگه آدم بخواد مغالطه ها شو در بیاره چند تا میشه.
نوشتی:
مهم دیگر اینکه این آزمایش باعث می شود یک مطلب در ذهن هر انسان کنجکاوی رشد کند و آن مطلب اینست که: هزاران دانشمند و متخصص با هزینه های سرسام آور درصدد هستند که با این آزمایش ، بوجود آمدن خلقت را در مقیاس بسیار کوچکتر شبیه سازی کنند با این توصیفات چگونه می توان تصور کرد که خلقت کائنات که میلیونها برابر بزرگتر و عظیم تر و پیچیده تر از این آزمایش است در خلاء وجود شعور و خود به خود و توسط طبیعت بی شعور بوجود آمده؟
سوال: با همین منطق شما، می توان نتیجه گرفت که «شعور»ی که آفریننده کائناتی این چنین عظیم و پیچیده است، خود به مراتب پیچیده تر و عظیم تر از آنهاست، شما به راحتی می پذیرید که چنین پدیده عظیم تر و پیچیده تری (یعنی خدا)، به نفس خود موجود شده باشد، اما به نظر شما پذیرش اینکه کائنات (که هزاران بار ساده تر از خالق خود، یعنی خدا هستند) از خلا بوجود آمده باشند مشکل است.
دوست من، بدون شک معقول نیست بپذیریم که جهان خودبخود از هیچ بوجود
آمده، از آن غیر معقولتر پذیرفتن این ادعای ساده لوحانه است که «جهان را خدا آفریده است»، آن هم خدای عجیب و غریب و همه دان و همه توان و …. ادیان ابراهیمی!
برای دستیابی به پاسخ سوال مبدا کائنات، باید صبر داشت، باید منتظر علم باشیم، شاید هفته آینده و شاید صد سال دیگر و شاید هم صدها هزارسال دیگر، علم به این سوال پاسخ بگوید، باید صبر داشت، چون به جز نهاد علم، هیچ نهاد دیگری اساساً اهلیت ورود به بحث پاسخگویی به این سوال را ندارد.
البته مطلبی که شما فرمودید بر می گردد به بحث واجب الوجود و ممکن الوجود و همچنین بحث علیت و علت العلل (ذات خدا) در فلسفه.
تشریح چنین موضوعاتی در بخش نظرات ممکن نیست و غیر از اختصار فراوان و نقصان و در نتیجه عقیم ماندن بحث ثمری ندارد بنابراین به شما پیشنهاد می کنم موضوعاتی را که بیان کردم در کتب فلسفی رایج که در دانشگاه ها هم هست مطالعه کنید و اگر بآن اشکال داشتید مورد اشکالتان را بفرمایید
سلام
هرچقدر راجع به این آزمایش فکر میکنم باز هم باورم نمیشه اونقدر چیز مهمی باشه که توی رسانه ها ازش صحبت میشه . عقل و توان بشر رو فعلا کمتر از اون میدونم که با چنین آزمایشهایی که آیندگان احتمالا اونرو بچگونه و خنده دار میدونند چیز مهمی به دست بیارند . ولی چیزی که میدونم و اطمینان دارم اینه که افکار مذهبی ریشه دار تر از این حرفهاست که با آزمایشهای تجربی از بین بره . اگر قرار بود از بین بره تا حالا از بین رفته بود . حتی اگه رو به افول هم بود در طی این چند هزار سال حتی یه دونه آدم مذهبی هم باقی نمیموند چه برسه به دولتها و سازمانها و گروهها و احزاب مذهبی .
نمیدونم شما همون حوزه معروفی هستی که توی بالاترین مطلب مینویسی یا نه . اگر خودش هستی که دمت گرم . واقعا قلم شیوا و متین و اطلاعات به روزی داری . همیشه کامنتهای شما رو پیگیری میکنم و کیف میکنم وقتی اونها رو میخونم . فکر میکنم وجود کامنتهای شما بین دهها کامنت ضاله باعث میشه که فضا تاحدی از انحراف در بیاد و پاستوریزه و ذهن ها هم واکسینه بشه . بهتون تبریک میگم که تو بحثها کمتر پیش میاد که کم بیاری ( شاید هم اصلا پیش نیاد).
راستی چطور میشه تو بالاترین عضو شد ؟ ممنون میشم اگه راهنمایی کنید ؟
با سلام
شما به بنده لطف دارید . برای عضویت در بالاترین احتیاج به دعوتنامه از طرف کاربران هست. ایمیل دعتنامه قبلا برای من ارسال شده بود اگر پیداش کردم حتما براتون می فرستم
هدف این نوشته بررسی این آزمایش و نتیجه گیری بر اساس این بررسی نبود. بلکه شما ابتدا نتیجه ی نهایی رو مشخص کردید و بعد مسایلی رو مطرح کردید که ذهن رو به طرف اون نتیجه ی از پیش تعیین شده ببره.
موفق باشید
ممنون. زیبا نوشته بودید.
یه نکته ای فقط، درسته که بیگ بنگ خیلی با حرفهای اسلام در تضاد نیست، اما بیگ کرانچ اصلا نمیتونه با بحث روز محاسبه و قیامت و پایان جهان با دیدگاه اسلامی یکی باشه. چون طبق این سناریو کل عالم به یه سیاه چاله قراره تبدیل بشه … در این صورت حساب و محشر و میزان کجای نمایشنامه قرار میگیرن؟
Dear Blogger,
First of all sorry for writing in English, I don’t have access to Persian keyboard on my machine. Your argument is not convincing since you are trying to interpret Islam’s teaching with whatever is found scientifically. This is escaping to the gaps between the theories. What if we found out that there wasn’t six or seven stages in the creation of the universe? I am sure that you know that humans have evolved over the course of some million years. Now, how do you coalesce this with the Adam and Eve story? Definitely there was no Adam and there was no Eve. This is proven and the scientific community agrees on it.
If religion keeps slipping into the gaps between the scientific theories, soon there will be a time that all these gaps are filled.
Omidvaaram ke be raah-e raast hedaayat beshid! 🙂
کلیت مطلبتان را متوجه شدم اما اگر لطف کنید و به فینگلیش بنویسید سوء برداشتها هم از بین می رود
Can you explain why scientists like Dr. hawkins have a different idea?
For further information you can watch
http://www.ted.com/index.php/talks/stephen_hawking_asks_big_questions_about_the_universe.html
البته اگر ادمی نخواهد چیزی را بپذیره خب نمیپذیره وبراش هزار تا دلیل هم ردیف میکنه. مثلا متن صریحا گفته در 6 روز جهان را افریدیم میگه منظورش 6 دوره بوده. متن ده جا گفته زمین را آفریدیم و بر فراز آن 7 آسمان را (بوضوح یعنی زمین مسطح است و فراز دارد آن هم هفت تا دقیقا همانطور که بطلمیوس فکر میکرد) میگوییم نهخ این تفسیر دارد من و شما نمیفهمیم. متن میگوید کوهها را چون میخ در زمین فرو کردیم و اسمان را بر ان استوار کردیم. میگوید کن فیکن میگوییم هان این یعنی همان تئوری بیگ بنگ!!!
دوست من خود را فریب نده و عقل خودت را بیش از تحقیر نکن. اگر میخواست چیزی خدایی بگوید لزومی نداشت از بیگ بنگ بگوید. کاش مثلا از وجود قاره امریکا در سوی دیگر زمین میگفت و یا اینکه زمین یک ذره بی ارزش در فضایی بی کران است و فراز و فرودی ندارد. ایا با شناختی که ما اکنون از جهان داریم، خالق همچون جهانی میگفت خلق السموات والارض؟ آیا ارض چیزی مجزا از سماوات است یا جزئئ از آن؟
کاش فقط یک مورد را به صراحت میگفت. مثلا از انرژی برق یا نیروی جاذبه یا علت قانقاریا یا وجود ژنها. منظورم اشاره صریح است نه تفسیرهای من دراوردی بچه گول زنک. میگویید منظور از شرقین و غربین (دو شرق و دو غرب) همان اشاره به گرد بودن زمین است. برادر من عقل سلیم این را نمیپذیرد. زیرا هر جور ماله بکشیم گردی زمین هیچ ربطی به دو غرب و دو شرق ندارد. زیرا در ان حالت بی نهایت شرق و بینهایت غرب داریم.
حال اگر اعتقادات مذهبی خودت را دوست داری از من به شما نصیحت هرگز دنبال اینگونه توجیات علمی نرو زیرا در انتها میبینی به جای تفسیرهای تو در توی زور چپان بهترین تفسیر همان است که بگوییم این حرفها را یک انسان با سواد متوسط در هزار و پانصد سال پیش زده و هیچ چیز عجیب و غریبی هم ندارد.
البته اینگونه که شما می فرمایید نیست زیرا در نص آیه از لفظ «یوم» استفاده شده و در معنی، یوم مشترک لفظی ست برای دروه ، قرن و روز . بنابراین اشکال شما در مورد اینکه در قران لفظ «روز» وارد شده و ما انرا بخاطر توجیه به دوره تغییر دادیم از لحاظ علم لغت (که مرجع ما در این زمینه است) پذیرفتنی نیست.امثال این مشترکات لفظی در فارسی خودمان هم هست برای مثال لفظ روز که اطلاق دارد بر یک 24 ساعت و همچنین چند ساعتی که هوا روشن است
در مورد مسطح بودن زمین این برداشتی ست که شما از آیه کردید و الا نص آیه نگفته زمین مسطح است . آیا اکنون که ما بر روی زمین هستیم و آسمان در همه جای این زمین در بالای سر ما قرار دارد حاصلش این می شود که زمین مسطح است؟
انتقادی که به شما وارد است اینست که برای قضاوت در مورد دین تنها به یک طرز تفکر (مخافلان دین) رجوع کردید در حالی که منطقی اش این بود که به هر دو طرف مراجعه می کردید. قرینه این حرفم سخن شماست که فرموده بودید ما در جواب اشکالات قرانی می گوییم» اینها تفسیر دارد و ما نمی فهمیم» در حالی که ما اصلا چنین چیزی نمی گوییم. این حرف را مخالفان دین بنام جواب ما ارائه دادند تا بگویند ما بی منطق هستیم! و شما هم بدون اینکه از خود ما بپرسید آنرا پذیرفتید
تبریک برای وبلاگ جدید و آرزوی پیشرفت شما در همه ی زمینه ها.
دوست عزیز شما از هر عربی بپرسید یوم به معنی روز است یا مرحله جوابتان را با صراحت خواهند داد!
علاوه بر آن : عهد قدیم به زبان عبری است، عهد جدید به زبان یونانی، و قرآن به زبان عربی و هر سه این کتاب ها کلمه «روز» را به کار برئه اند. حالا فرض محال یوم در قرآن معنی مرحله بدهد! آیا در تورات و انجیل هم اینگونه است؟! کمی جامع تر بیندیشید.
حتی اگر فرض بگیریم که فرمایشات شما همگی درست هستند و توضیحات قرآن هیچمنافاتی با تئوری بیگ بنگ و انفجار بزرگ ندارد، بهتر است نگاهی به سوره فصلت آیات 8 تا 12 بیندازید: آنجا شرح داده می شود که :
1 : اول از همه هیچ نبود و خدا زمین را از هیچ و در دو روز آفرید.
2 : او کوه ها را بر افراشت و انواع برکات و منابع را در زمین ایجاد کرد و قوت و رزق کلیه ساکنان زمین را برای چهار روز به آنان بخشید (پس ساکنان زمین نیز در این مرحله همگی حی و حاضر بوده اند)
3 : «و آنگاه به خلقت آسمان ها توجه کامل فرمود»…. چه شد؟! چطور ممکن است اول زمین آن هم با کلیه ساکنان و روزی خورانش به وجود آمده باشد و سپس آسمان (که لابد باقی دنیاست یعنی کائنات)؟! آیا به نظر شما این منطقی است؟!
4 : آن گاه خداوند تبارک و تعالی دو روز زحمت کشید و نظم آسمان ها را استوار فرمود (تا همگی در مسیر درست خودشان قرار بگیرند) و دنیا را به چراغ های رخشنده (مثنی است و منظور ماه و خورشید است) زینت داد.
توجه بکنید که اول زمین آفریده شد، سپس کلیه موجودات زنده، بعد کائنات و دست آخر خورشید! واقعا که خیلی با علم تطابق دارد!
شاید تئوری های زیادی زیر سوال بروند ولی مطمئن باشید هیچ گاه هیچ محققی به این نتیجه نخواهد رسید که دنیا این قدر مضحک و غیر منطقی خلق شده باشد.
به هر جهت من هم مانندرضا (کامنت گذار بالایی پیشنهاد می کنم که «حال اگر اعتقادات مذهبی خودت را دوست داری از من به شما نصیحت هرگز دنبال اینگونه توجیات علمی نرو «)
چرا دین داران این قدر علاقه به ناخنک زدن به مسائل علمی و توجیه این مسئله دارند که دین و علم منافاتی ندارند؟ مگر مجبورید؟
ابتدا اینکه نظر شما در مورد معنی کلمه یوم پذیرفتنی نیست . زیرا مرجع ما برای قضاوت در مورد معنی کلمه یوم کتب لغت است و در کتب لغت نوشته شده یوم معانی دوره و یا 24 ساعت و فصل و… را دارد.ما قائل به این هستیم که بحث تخصصی می کنیم بنابراین این استدلال که فلان عرب چه می گوید در بحث تخصصی جایی ندارد و متناسب با فضای بحث علمی هم نیست.بنابراین از اینگونه استدلالات در بحث علمی بپرهیزید
بنابراین با منبع اثبات کردیم که یوم معانی مختلفه ای دارد . از سوی دیگر در ابتدای خلقت کائنات خورشید و زمینی موجود نبوده که شما استدلال می کنید منظور از یوم 24 ساعت روز است! و از طرف دیگر قران بارها برای قیامت کلمه «الیوم» بیان کرده در حالی که در آنجا هم زمان وجود ندارد. با همه این قرائن مشخص می شود که سخن شما در مورد لفظ یوم بمعنی 24 ساعت درست نمی باشد و صد البته هر شخصی با کمی تامل به این مطلب می رسید.
در مورد آیات سوره فصلت هم متاسفانه شما گرفتار تفسیر به رای شدید. تفسیر به رای یعنی آیه قرانی را بنا بر نیت قبلی خودتان برداشت کردید. در آیه 10 سوره فصلت آمده :»و قدر فیها» و مقدر کرد در زمین «اقواتها فی اربعه الیم» ارزاق را در چهار یوم (دوره یا فصل) «سواء لسائلین» برای همه موجدات زمین. در نص آیه هیچ تصریحی دال بر وجود موجودات هنگام مقدر کردن ارزاق وجود ندارد فقط آمده که خداوند ارزاق را برای موجودات مقدر کرد و مقدر و معین کردن روزی ها نشانه اینکه موجودات هم در آن زمان بودند نیست.
بنابراین نمی توان گفت کلام خدا با منطق و علم در تضاد است . تفسیری که شما کردید با منطق و علم در تضاد است.و همانطور که دیدید به تفسیرتان هم اشکال منطقی وارد شد و رد شد
مطلب آخر اینکه بنده هم به شما توصیه ای دوستانه دارم و آن اینست که هیچ وقت از شنیدن نظرات جدید اکراه نداشته باشید و جلوی نظر دادن عقاید مختلف در موضوعات مختلف را نگیرید. اگر بنظرتان سخنی اشتباه است با استدلال اشتباهش را بیان کنید و منتظر جواب باشید. در این موارد هم بنظر شما اگر اشکالی در متن بود بفرمایید و منتظر جواب باشید و برای عقیده و یا شخصی تعیین تکلیف نکنید که در چه موردی نظر بدهند و چه در موردی نظر ندهند!
تیتر مطلبو که دیدم شیر شده بود توی گودری، اومدم ببینم چی نوشتسد که دیدم خوب اومدید:D
نکته مهم دیگر اینکه این آزمایش باعث می شود یک مطلب در ذهن هر انسان کنجکاوی رشد کند و آن مطلب اینست که: هزاران دانشمند و متخصص با هزینه های سرسام آور درصدد هستند که با این آزمایش ، بوجود آمدن خلقت را در مقیاس بسیار کوچکتر شبیه سازی کنند با این توصیفات چگونه می توان تصور کرد که خلقت کائنات که میلیونها برابر بزرگتر و عظیم تر و پیچیده تر از این آزمایش است در خلاء وجود شعور و خود به خود و توسط طبیعت بی شعور بوجود آمده؟
خیلی مطلب زیبایی بود. جای تامل دارد.
راستی دوست عزیز اگر دعوت نامه بالاترین گیرتان آمد برای من هم بفرستید.
بسیاری از تئوری های علمی اثبات نشده اند و یا حتی آنقدر انتزاعی هستند که غیر قابل آزمایش و اثبات شدن میباشند اما به دلیل اینکه مدل قابل توضیحی از جهان ارائه میدهند به عنوان حکم اثبات شده پذیرفته میشوند مگر اینکه تئوری دیگری به روش بهتری پدیده را توضیح دهد. از این رو فرضیه بودن یک فرضیه دلیلی بر رد آن نیست مگر اینکه توضیح بهتری ارایه دهید. البته من فکر نمیکنم فرضیه خلق شدن زمین در 6 روز قابل رقابت با بیگ بنگ باشد. :دی
من تا اون جا که می دونم قران میگه خدا جهان رو در 6 روز به «تکامل» نرسونده بلکه همین جری که هست خلق کرده اما شما می گید که «اسلام تکامل و ساخت خلقت را در 6 دوره معرفی کرده.» می شه بیشتر توضیح بدید؟
بهت تبریک می گم، بسیار زیبا، مستدل و با منطق نوشتی؛ امیدوارم روز به روز تو کار پیشرفت کنی.
«نکته مهم دیگر اینکه این آزمایش باعث می شود یک مطلب در ذهن هر انسان کنجکاوی رشد کند و آن مطلب اینست که: هزاران دانشمند و متخصص با هزینه های سرسام آور درصدد هستند که با این آزمایش ، بوجود آمدن خلقت را در مقیاس بسیار کوچکتر شبیه سازی کنند با این توصیفات چگونه می توان تصور کرد که خلقت کائنات که میلیونها برابر بزرگتر و عظیم تر و پیچیده تر از این آزمایش است در خلاء وجود شعور و خود به خود و توسط طبیعت بی شعور بوجود آمده؟»
و من هم یک نکته به این اضاف می کنم، که همه این ها مرربوط به یک میلیاردیم ثانیه بعد از شروع آفرینشه(البته طبق نظریه خودشون) و همین زمان بی نهایت کوچک، آن قدر مهم و تاثیر گذار است، که می تواند کل بقیه دستاورد ها را، اگر هم به نتیجه برسد به چالش جدی بکشاند.
خیلی دوست دارم، ارتباطمون بیشتر بشه.
» ایمیل دعتنامه قبلا برای من ارسال شده بود اگر پیداش کردم حتما براتون می فرستم » …….. ممنون
1- اول اینکه خواستم تشکر کنم از شما فقط به خاطر اینکه نظر مخالف من و دیگر دوستان رو پاک نکردی و براش جوابیه نوشتی. بسیار عالی. تا همینجا میشه قبول کرد اقلا در ابتدایی ترین موضوعات اشتراک نظری وجود دارد و میشود تا حدی بحث را ادامه داد.
2- بحث یوم و روز و دوره از نظر من روشنه. اینکه بگوییم قبل از خلقت آسمان و زمین روز و 24 ساعت نداشتیم، این بحث امروزی من و شما است. در قدیم مفهوم شبانه روز و زمان را مستقل از مکان میدانستند. من که تا به حال از هیچ دانشمندی نشنیدم که بوجود آمدن کائنات را شامل 6 مرحله دانسته باشد.
3- اساس هفت روز هفته در ادیان ابراهیمی چون یهود، مسیحیت و اسلام بر این است که خدا در 6 روز جهان را آفرید و در روز هفتم (که یکی آنرا شنبه، دیگری یکشنبه و اسلام آنرا جمعه میداند) استراحت کرد. پس روز هفتم را روز استراحت اعلام کردند. حالا شما بعد از چند هزار سال منظور انها را عوض میکنید دیگر به همان عنصر نیرومند توجیه باز میگردد.
4- ما با دو چشم میبینیم که هزاران دانشمند سالهای طولانی عمر خود را در آزمایشگاهها گذرانده و در مورد ذره ذره اجزای کائنات پژوهش میکنند. 12 میلیارد دلار هزینه کرده اند تا دو ذره کوچک را به هم تصادم دهند. از این خنده ام میگیرد که ما نظر این افراد که حاصل تجربه بشریت است را در یک کفه گذاشته ایم و نوشته های یک متن عهد عتیق بازمانده از تورات را در کفه دیگر و با هم مقایسه میکنیم. آخز چه اصراری است که این دو را با هم تطبیق دهیم؟
5- EraZer Head در کامنت بالا بحث تقدم و تاخر این مراحل(بقول شما) رو بسیار منطقی مطرح کرده. شما دو برابر ایشون جوابیه و ردیه نوشتید اما هیچ اشاره ای به این مطلب کلیدی ایشون نکردید. آیا واقعا فکر میکنید اول زمین افزیده شده بعدا آسمان و زمین؟
6- دوست عزیز بر خلاف گفته شما من بر اساس گفته مخالفان قضاوت نکردم. من فردی بسیار معتقد بودم و به دلیل همان اعتقاد به همان راهی رفتم که شما اکنون میروید. یعنی تطبیق ایات با دانش روز. اما در طول سالها دیدم که تناقضها فقط مربوط به ادم و حوا و 6 روز خلقت جهان نیست. مشکل بسیار وسیعتر از این حرفها است. به هر قسمت که دقیق شوید میبینید با این فرض که این حرفها را آفریدگاری بر همه چیز دانا گفته باشد تناقض محض دارد. آفریدگار این جهان انزلنا نباید بگوید و در عرش خود در اسمان هفتم نمینشیند. زیرا بالا و پایین وجود ندارد. بالا و پایین را انسان بینهایت کوچک برای خود فرض کرده است. کوهها میخ در زمین نیستند بلکه چین خوردگی پوسته زمین هستند. آسمان بر کوهها استوار نیست و کوه زمین را نگاه نداشته. زن از دنده مرد خلق نشده. گیاهان و حیوانات و زنان برای رزق و روزی و آسایش مردان افریده نشده اند. هر کدام موجود زنده ای هستند که برای بقای خود مبارزه میکنند. بعضی انواع دیگری را میخورند و خود خوراک دیگران میشوند و بشر هم داخل این چرخه بوده و هست . همانگونه که جسد انسان روزی کرمها و باکتریها است. اگر بخواهید میتوان تا شب این بحث را ادامه داد.
7- شما به ما توصیه کردید همه نظرها و از جمله نظرهای جدید را گوش بدهیم. لابد فرض میکنید که نکرده ایم. باشد. من نیز از شما خواهشی دارم. شما نیز بر یک بار و فقط یک بار همه آیات را با این فرض محال مرور کنید که آنها را یک انسان با سطح دانش انسان عهد قدیم گفته باشد. ببینید آیا اصلا تناقضی در آن فرض محال میبینید یا نه.
اینکه هر شخصی باید در اظهار نظر و انتشار آن (تا زمانی که به کسی ناسزایی نداده باشد) حق دارد یک امر بدیهی در هر بحث نظری ست.
در جواب مطلب دوم تان هم باید عرض کنم هر کسی برای پیدا کردن معانی لغات به کتب مرجع لغتنامه (و نه لغتنامه ای) رجوع می کند و اگر هم ما مدعی هستیم که بحثمان تخصصی و علمی ست برای پیدا کردن معنی یوم باید برویم لسان العرب یا مجمع البحرین نگاه کنیم که در آن کتب به این مسئله که از جمله معانی یوم دوره هست تصریح شده بنابراین از لحاظ تخصصی و معانی لغات در معانی روز جای مناقشه نیست
در جواب مطلب سومتان:
در کجای قران یا اصول اسلام آمده که مبنای هفت روز بودن ایام هفته اینست که خدا در شش روز خلقت کرد و در روز هفتم استراحت؟ این بیشتر شبیه افسانه یهودی در تاریخ طبری ست و ربطی به اسلام ندارد.
در جواب مطلب چهارمتان هم باید عرض کنم که ما در یک طرف مدعی هستیم کلام خدا را داریم و در یک طرف دانشمندان . اینکه شما خدا را قبول ندارید یک بحث جداست اما نفس مقایسه این دو مشکلی ندارد.
در مورد مطلب پنجمتان بایستی بگویم که اگر این مطلب را نمی شتید ما می توانستیم کلام شما را نسبت به نظرات دوستان بی طرفانه تلقی کنیم اما شما در این مطلب چیزی فرمودید که نشان می دهد در جزئی ترین مورد بین هم فکرانتان و مخالفان تفکرتان جانب انصاف را نمی گیرید. شما فرمودید من دو برابر متن دوستتان مطلب نوشتم (البته این کنایه است) اما کنایه ای ست که انصاف شما را زیر سوال می برد چون جواب من تقریبا در کمیت سطر با ایشان مساوی ست بعلاوه اینکه من با فونت درشت نوشتم!! قصدم گرفتن باگ جزئی از نوشتار شما نیست قصدم این است که نشان دهم جانب انصاف را رعایت نمی کنید. مطلب دیگر هم اینکه در قران گفته شده ابتدا آسمان بنا شده و بعد زمین گسترانیده شده. بقیه آیات اشاره به آن دارد که بعد از خلقت زمین به آسمان پرداخته شده. اگر علاقه به پژوهش دارید می توانید بوسیله یک لغت نامه مرجع تفاوت معانی آیات در این زمینه را بررسی کنید
در جواب مطلب ششمتان هم بایستی بگویم که اساس مسئله آدم و حوا را چون در تناقض با علوم تجربی روز است نمی توان رد کرد . اینکه هر چیزی با علوم تجربی پرداخته شود وجود دارد و الا عدم است نامش پوزیتیویسم است و در فلسفه منطق غرب و شرق هم رد شده. ضمنا ما در هر لفظی یک معنی حقیقی داریم یک معنای مجازی اگر اهل پژوهش هستید کتبی مثل جواهر البلاغه را مطالعه بفرمایید تا بعضی شبهات مثل کرسی خدا در عرض برای شما حل شود.
در جواب مطلب هفتمان هم بایستی بگویم
در جواب مطلبت هفتمان هم باید بگویم بنده بارها قران با این فرض که چند جمله است مرور کردم تناقضی بین آنها ندیدم
پاسخی برای کامنت شماره20 :
وقتی کامنت شماره 20 «رضا» رو خوندم از دلم نیومد که بی جواب ببینمش . از اونجایی که تا این لحظه از سوی مدیر وبلاگ اقدامی نشده تصمیم گرفتم خودم دست به کار بشم و در حد وسعم یه چیزایی بنویسم . اول اینرو هم بگم که من تحصیلاتی در زمینه علوم دینی ندارم و هرچی بلدم از همین سایتها (مخصوصا بالاترین ) یاد گرفتم . پس یه کم در مورد اشتباهاتم اغماض به خرج بدبد.
1 . مثل اینکه شما هنوز از مفهوم زمان خبر ندارید . تا جاییکه من میدونم زمان از حرکت بوجود میاد و اصطلاح شبانه روز در هیچ دوره ای بدون وجود خورشید مفهومی نداشته .
2 . اینکه شما نشنیدید یا هیچ دانشمندی تایید نکرده باشه که ایجاد کائنات در شش مرحله صورت گرفته به نظر شما دلیل مناسبیه برای اینکه نتیجه بگیریم پس در شش مرحله صورت نگرفته . مثل اینه بگیم که ما الآن ندیدیم کسی بره توی اون خونه پس کسی توی اون خونه نیست . توجه داشته باشید همونطوری که بودن به دلیل نیاز داره نبودن هم به دلیل نیاز داره .
3 . در ادیان ابراهیمی در طول تاریخ انقدر تفسیرهای جورواجور ایجاد شده که شما کاملا امکان انتخاب دارید و هرکدوم رو که پسندیدید میتونید بیان کنید و نتیجه رو به نفع خودتون مصادره کنید . (من که جایی ندیدم منظور از روز هفتم بودن جمعه همون منظور شما باشه )
4 . بچه که بودم چنان علم پرست بودم که حرف هرکی که اسمش دانشمند بود رو در حد وحی منزل میدونستم ولی حالا پس از بیست سال تحصیل و تحقیق با دیدن تناقضات و یافته های خنده داری که اعتبارش ظرف چند روز بعد از اعلام از بین میره چنان نسبت به اونچه که علم میدونیم بدبین شدم که حتی نسبت به اونچیزهایی که سالهاست اثبات شده و در حالت اثبات هم باقی مونده مشکوک هستم . شما هم اگه درباره یافته های علمی و نتایج آزمایشاتی که با کچکتریییییییییییییییین اشتباهی ممکنه کاملا برعکس بشه یه کم دقت کنید حتما حال من رو میفهمید.
5 . اون متنی که به قول شما از عهد عتیق بازمونده به اعتقاد ما کاتالوگه دنیاییه که دانشمنداش دارن آزمایشای کوچولو روش انجام میدن … اینجا نشون دادی که بیطرف بحث نمیکنی و کاملا سوگیری داری . اول فرضیه رو اثبات میکنی ( نوشته های عهد عتیق ) بعد دنبال توجیه کردن و دلیل جمع کردن میری . متاسفانه خیلی از محقیقن کشور ما هر روز با همین نگرش سوگیرانه به فرضیه ، دارن کیلو کیلو تحقیقات و پایان نامه و پروژه تحویل لبو فروشها میدن . (امیدوارم فکر نکنی من هم تو این بحث سوگیری دارم )
6 … .. » من فردی بسیار معتقد بودم » …. این از اون حرفهاست . درست زدی به هدف . جایی خوندم که تشریع حد مرتد به خاطر اثرات روانیه که روی سایرین میذلره . ولی این ترفندها دیگه قدیمی شده و بچه مدرسه ای ها هم ازش سر در میارن . ولی اگه واقعا معتقد بوده باشی جای حسرت داره که چرا بعضی از آدمای معتقد باید اینقدر بیسواد باشن و از بیسوادیشون بیخبر که به یه همچین جایی برسن .
7 . شما چیزی به نام سقوط اخلاقی شنیدید ؟ احتمالا باشنیدن این جمله فکر میکنید اخلاق از بالا افتاده پایین !!!
زن از دنده مرد خلق شده یعنی چی که شما میگی اینطور نیست ؟؟؟ مطمئن هستم که هنوز هیچ نظریه مورد اتفاقی بین دانشمندان در مورد اینکه انسانها و حیوانات گیاهان برای چه خلق شده اند وجود ندارد . شما چجوری نتیجه گرفتید که برای فلان هدف خلق نشده اند ؟( اصلا این عبارتی که شما نوشتیید چه ربطی به قرآن داره ؟ ) چرا شما نمیخواهی بفهمید که همونطور که وجود داشتن یه چیز نیاز به اثبات داره وجود نداشتنش هم نیاز به اثبات داره ؟ چرا شما اینقدر ساده اید که فکر میکنید اگه وجود داشتن اثبات نشد پس وجود نداشتن اثبات شده ؟؟؟ اگه اینجوری بود که خیلی خوب میشد ، کار دانشمندای محترم خیلی آسون میشد .
8 . بحثی که طرفین توش سوگیری داشته باشن تا شب که سهله تا قیامت هم تموم نمیشه …..
.
20 . با عرض معذرت از مدیر سایت که توی کارشون فضولی کردم و اینها رو نوشتم . امیدوارم ایشون خودشون تشریف بیارن و جوابیه مستدل و متینشون رو برای کامنت مورد نظر بنویسن .
مثل اینکه یه کم دیر ارسال کردم……..
«اینکه شما خدا را قبول ندارید یک بحث جداست..» دوست عزیز از کجا به این نتیجه رسیدید. همه بحث این بود کلام خدا از نظر عقل چگونه میتواند باشد.. یاس درست میگه این بحث به چایی نمیرسه. اشاره ظریفی هم به حد مرتد کرد که فکر میکنم قاطع ترین برهان ها در همه دورانها باشه. لابد ایشون راست میگه ما مادرزاد گبر بودیم.
درسته ما نظر دانشمندها رو ترجیح میدیم به هر چیز دیگه. با اینکه میدونیم ممکنه فردا رد بشه و نظریه دیگه ای جاش بیاد. ولی مطمئنیم هرگز نظریات موجود مقدس نیستند و صرفا ابزاری هستند برای تببین پدیده های جهان و بهره برداری از آن . آورنده نظر جدید را کسی تکفیر نمیکند و مرتد نمینامد. بلکه به او جایزه نوبل میدهند.
دوستان بالا هم مینوانند پشت کامپیوتر بنشینند و از دستاوردهای دانش بهره به گیرند و در اینترنت حاصل کار دانشمندان را به سخره بگیرند و حقیر بدانند و در توجیه وجوب حکم قتل بی فاصله و بیواسطه مرتد قلم فرسایی کنند. مر آنان را خوش باد.
ما حقیقتا کم آوردیم علی الخوص با آن برهان قاطع!. لذا صحنه مباحثه را در کمال سرافکندگی ترک میفرماییم.
وقتی شما صحبت از خلقت آسمانها و زمین در تعداد روز بخصوصی می کنید یعنی خدای ما را پیش فرض گرفتید (پیش فرض یکی از بدیهیات علم منطق است)
البته در این مورد که اکتفا به نظر دانشمندان علوم تجربی در فلسفه رد شده را بیان کردن حال خودتان مخیرید به پژوهش درباره اینکه چرا فلاسفه و مطنقیین این سخن را قبول ندارند و اگر هم دوست ندارید می توانید رد عقیده فعلی خود باقی بمانید
خوب بحثه خیلی جالبی بود.من هم تو بالترین و هم اینجا بحث رو دنبال کردم.خودتون در متن تا حدی به این موضوع اشاره کردید که اگر جهان تصادفی می بود پس چرا برای بوجود آوردن کوچکترین ذره این همه مطالعه و تشکیلات وسع باید انجام میگرفت.می خوام اضافه کنم حتی در بوجو اوردن این ذره بنیادی و برخورد دو طیف انرژی زیاد باید مقدار خاصی رو براش مشخص کرد.باز هم معلوم میشه که برای بوجود اومدن چنین چیزی در شرایط خاص و با مقادیر خیلی خاصی باید اعمال بشه.پس عملن باز قضیه «تصادف»منتفیه.دوم اینکه دانشمندان و فیزیکدانان دقیقن از روی چه حسابی دارن وجود این ذره رو «حدس می زنن» و در تئوری و روی کاغد به این نتیجه رسیدن؟چیزی که همیشه در علم فیزیک بوده تلاش ادم ها برای پیدا کردن یک نظم کلی و عمومی برای هر اتفاقی روی زمین بوده.بعد از کشف قوانین نیوتون و بعد شاخه های دیگر فیزیک دانشمندان کم کم به این نتیجه رسیدن که یک وحدت خاص در کل این جهان وجود داره و مدل استانداردی «standard model» تعریف کردن که در اون همه اجرام و نیروهای(گرانشی،الکترومغناطیسی و نیروی اتمی ضعیف و قوی) دنیا می تونست در اون مدل تعریف بشه.اما اجرام(اعم از بوزون ها،مزون ها،کوارک ها و…) هم همگی در این مدل تعریف و پیدا شده بودند به جز یک ذره که حلقه گمشده این مدل بود و چیزی نبود جر همین «ذره الهی».بنابر این اگر این آزمایش به خوبی جواب می داد و این ذره دیده میشد اون ها موفق شده بودند که این وحدت کامل در دنیا رو نشون بدن و مدل استاندار رو تکمیل کنن.حالا این سوال پیش میاد که آزمایشی که به هدف نشان دادن نظم و یک رابطه عام برای دنیا باشه چه جوری می تونه در جهت اثبات تصادفی بودن جهان عمل کنه؟!!!به نظرم همه به این قضیه از جهتضیه بیگ بنگ و آغاز خلقتش نگاه کردن در حالیکه جنبه های جالتری هم داشته(تمام تعاریف و مصادیق بالا در ویکی پدیا هست.اگر خواستید دقیق آدرس بدم)
اما در مورد کامنت ها در بالاترین و اینجا.چیزی که من متوجه شدم و بیشتر دیدم این بود که افرادی مثل شما متهمند به تطبیق دین با پدیدهای علمی و اینکه دین و دین داران به دنبال روزنه ای هستن تا خودشونو رو توجیه کنن و حتی اگر همه حقایق علمی روزی خلاف دین روثابت کنن باز دین وجود خواهد داشت. نمی خوام بگم همه ادیان خوبن یا این دین اسلام که وجود داره دین کامل و بی عیب و نقصیه که توش دستی برده نشده اما اگر همه آیات قران هم با علم و تعقلات بشری متناقض در بیاد آیا آیاتی که اشاره به «تفکر » داره هم جزو این دسته قرار میگیره؟سوالی که همیشه دوست داشتم از افراد ضد دین بپرسم این بود اگر دین داران در یک دور باطل زندگی می کنن و اصلن نمی دونن اطرافشون چه خبره و اینکه اصلن خاصیت دینه که انسان ها و پیروانش رو کور و کر تربیت کنه پس چرا این همه سفارش به «تعقل» و «تفکر» داریم؟اون هم تفکر و تعقلی که هیچ شرطی روش نیست.نمی دونم کدوم آیه قران هست که مثلن گفته باشه فقط حق دارید روی این مثال فکر کنید یا مثلن روی فلان مسئله فکر نکنید؟!چرا افراد فکر می کنن اگر متنی مثل متن بالا هم داره نوشته میشه حاصل از تفکره یک آدمه نه تلقیناته دینش؟اصلن بر فرض چنین چیزی باشه چرا در جهت روشن شدن مطلب کسی حرفی نمیزنه و فقط افراد به دنبال متهم کردن دین وزیر سوال بردن یه عده و تصدیق خودشونن؟
این هم بگن لاقل در تفکر شیعه هم خیلی از احکام مقدس نیستن و باید مطابق زمانه تغییرشون داد.چرا علم حق تغییر کردن داره اما نوبت به دین که میرسه این حق رو نداره و اگر دین جایی اشتباهاتشو قبول بکنه زیر سواله؟
ببخشید خیلی حرف زدم.یک آقایی در بالاترین به شما گفته بود که می خواد کتابی در باره فلسفه فیزیک کوانتومی رو برای شما بفرسه.می خواستم از شما یا ایشون(اگر اینجا رو مطالعه می کنن) خواهش کنم این نوشته رو هم برای من بفرستید.من مطالعه روای این مباحث رو خیلی دوس دارم
وقتی کسی عقیده ای در ذهنش نهادینه شده باشد هر چقدر هم برایش دلیل و منطق ردیف کنند فایده ندارد. حالا این شده داستان ما با شما! در قاموس یک محقق همواره تحقیق و بررسی اولین مرحله است و بر اساس یافته ها نتیجه گرفته می شود، در حالی که برای دین داران قضیه بر عکس است : آنها نتیجه را از اول دارند و بر مبنای آن مدارک و شواهد را می سنجند! و سنجیدنشان هم به این صورت است که هر گاه چیزی مطابق نتیجه مورد نظرشان بود آن راقبول کرده و هر گاه مخالف آن بود آن را رد می کنند.
درباره فرمایشاتتان درباره معنی کلمه یوم نمی دانم چرا به گفته من توجه نکرده اید : ما سه کتاب به سه زبان مختلف داریم ودر هر سه آنها کلمه «روز» (معادل عبری، یونان، و عربی) آنها آمده است و از این جهت هر سه با هم مساوی اند. معلم ها وقتی می خواهند تقلب کردن یک شاگرد را مشخص کنند دنبال نکات مشابه در ورقه های آنها می گردند. این جا هم واضح است که دو نفر از روی دست دیگری تقلب کرده اند! ( آن اولی هم مسلماً از متون باستانی قبل از خود رونویسی کرده است)
دبستان که می رفتیم وقتی می پرسیدیم چرا خدا اسلام و قرآن را به زبان عربی آورد معلممان می گفت برای اینکه عربی کامل ترین زبان جهان است! چون برای هر چیزی و هر مسئله ای یک کلمه خاص دارد که فقط همان معنی را می رساند. مثلاً برای کلمه «ترس» چندین کلمه مختلف وجود دارد که هر کدام آنها نشان دهنده نوع خاصی از ترس است و معنی خاصی را می رساند! اهمیت این مسئله هم در آن است که اگر خدا می خواست دینش را با زبان ناقصی مثل فارسی بیاورد هر کس برداشت خودش را می کرد و اصلاً معلوم نبود حرف خدا آن وسط چیست. واقعاً در دبستان هم به آدم چیزهای خوبی یاد می دادند. خدای تبارک و تعالی اگر می خواست بگوید «مرحله» چرا از بین آن هزار و اندی کلمه که اشکال گوناگون «مرحله» را می رسانند یکی که نزدیک ترین به مقصودش باشد را انتخاب نکرده و در عوض کلمه یوم را به کار برده؟ یعنی فکر می کرده کلمه یوم برای مخاطبانش مفاهیم را بهتر می رساند؟ برای کروی بودن زمین هم می توان همین مثال را آورد. خداوند تبارک با ذکر یک کلمه ساده «کره» می توانست به همه این جنجال های تفسیری پایان دهد!
درباره ایجاد رزق نیز گفته های بنده را تفسیر به رای خوانده اید در حالی که اصلا تفسیری در کار نبوده و تنها ترجمه کلمه به کلمه قرآن ذکر شده است. حال بیایید کمی هم تفسیر کنیم! اصولاً رزق چیست؟! مایحتاج زندگی از قبیل آب و غذا و محل زندگی و هوا و غیره. چرا خداوند باید اول کار (وقتی هنوز خورشیدی هم درکار نیست) رزق کلیه موجودات را (آن هم در چهار روز) مهیا کند و پیشاپیش در یخچال بگذارد؟! پس موجوداتی «بوده اند» که رزق بخواهند!
مفسران مختلف مسلمان هزار و چهارصد سال است که قرآن را می خوانند و همین برداشت را از آن می کنند «چون این چیزی ست که قرآن به وضوح می گوید». حال این که تفاسیر این نیم قرن اخیر این قدر متفاوت و موهوم و مشابه رویکرد معتزله بوده اند تنها به این دلیل است که دین داران و مفسران متوجه شده اند داستان های ذکر شده در قرآن با واقعیات علمی سازگاری ندارد، و بنابراین تفاسیر جدیدی ارائه کرده اند و از این راه دو سود نیز می برند: اول اینکه اشکالات ذکر شده به کتاب خود را رد می کنند و دوم اینکه با چسباندن یافته ها و تئوری های علمی (از یوم گرفته تا رب المشرقین و مغربین تا همه چیز را زوج آفریدیم و الخ) دین خود را سرشار از معجزه توصیف می کنند.
رویکرد شما به مسائل که خودتان علاقه دارید آن را منطقی بخوانید خیلی جالب است. بد نیست کمی مطالعه درباره شیوه های منطقی و روش استدلال هم داشته باشید. دوست عزیزی که از هم عقیده های شما هستند در کامنتی فرموده اند: «چرا شما نمیخواهی بفهمید که همونطور که وجود داشتن یه چیز نیاز به اثبات داره وجود نداشتنش هم نیاز به اثبات داره ؟» با عرض معذرت این تنها نشان دهنده بی سوادی و بی اطلاعی نویسنده درباره منطق و استدلال است. اگر دیندارید، لااقل آزاده باشید!!
البته به یاد داشته باشیم که همیشه طرفین بحث معتقدند که طرف منطقی هستند و همواره معتقدند که طرف مقالبشان در اشتباه است! بنابراین اینکه شما می فرمایید دلیل و منطق می آورید و ما نمی پذیریم از نظر علم منطق خطبه است نه استدلال! در ثانی ما هم با دلیل و منطق نظرات شما را نقد کردیم اینکه شما بدون اینکه اشکال آنها را بیان کنید از آنها صرفنظر می کنید روا نیست!
اما در مورد اینکه فرمودید در سه کتاب کلمه روز آمده بایستی خدمتتان عرض کنم که ابتدا در زبان عربی شما نتوانستید ثابت کنید که روزی که در آن آیات مراد است بمعنی 24 است بنابراین می ماند دو کتاب و باید دید که آیا در زبان یونانی و عربی هم لفظ روز (به قول اربابان لغت) گستردگی معانی مختلفه دارد یا نه. برای مقال همین لفظ روز در فارسی اطلاق دارد بر یک 24 ساعت و همچنین زمانی که آسمان روشن است. بنابراین اگر شما مدرکی ارائه کنید دال بر اینکه در عبری و یونانی روز فقط یک معنی دارد ما از شما خواهیم پذیرفت.
مطلب دیگر اینکه همه معتقدیم قران بلاغت و فصاحت دارد. شاید شما با ادبیات عرب و عربی فصیح آشنا نباشید اما بنده عمری را در آن گذراندم. اولا اینکه دلیل خاصی وجود نداشت که ذات اقدس اله از کلمه یوم استفاده نکنند. این مسئله بغیر از وجه لغتی وجه منطقی اش آنقدر آشکار است که هیچ کس از روشنفکرین و اربابان فکر و منتقد اسلام آنرا وسیله برای سخنشان قرار ندادند. بخث پیرامون یوم اکثرا در سطح متوسط مطرح می شود که نمی توان وجه علمی بر آن بار کرد. در ثانی بلاغت قران به این است که هر آیه بر اساس وزن خاصی باشد.
در مورد اینکه گفتم تفسیر به رای کردید بخاطر این بود که شما لفظ «قدر» را اشتباه معنی کرده بودید و آنرا مقدر و معین خواندن در نظر نگرفته بودید. وقتی می گویند چیزی مقدر شده به این معنی نیست که مقدر علیه در زمان حال موجود است بلکه می توان گفت موجود خواهد شد در زمان استقبال.البته این تفسیر به رای قطعا از روی غرض نبوده . بخاطر ناآگاهی از الفاظ عربی بوده.
مسئله بعدی اینکه تفسیر آنچنان که شما فکر می کنید اینگونه نیست که یک مفسر بیاید یک برداشتی از آیه ارائه دهد 180 درجه متفاوت با معانی آیه. ما که به زبان عربی آشنا هستیم می دانیم برای مثال بعضا می شود در زبان عربی افعال و جملاتی را بنا بر قیاسشان در جمله مقدر می گیرند. این الفاظ ممکن است مختلف باشد و مفسرین بنا بر علم نحو بعضا تفاسیر مختلفی از آن ارائه می دهد. و همچنین بحث ضمائر. هر ضمیری مرجعی دارد و بعضا مفسرین ضمائر را به مراجع متفاوتی برمی گردانند و این باعث می شود تفسیر متفاوت (اما نه مخالف با معنی آیه) داشته باشند.
سخنانی که شما و بعضی دوستانتان در مرود قران می کنید اول ترجمه نیست بلکه تفسری است (همانطور که معنای قدر را تحت الفظی ترجمه نکرده بودید) ثانیا می خواهید از هر آیه یک حکم استخراج کنید غافل از اینکه آیات قران بعضا مفسر یکدیگرند و بعضا یکدیگر را تخصیص می زنند.
علیهذا صواب بر این ست که بدون اطلاع در مورد علم تفسیر نه آنرا رد کنید و نه بنا را بر قضاوت بگذارید. روا این است که شما بگویید نظر من فلان است اینهم منبعش
جوابیه :::::: ( با عرض معذرت مجدد از آقای حوزه )
.
.
آقای کامنت گذار شماره 23 شما هم اشاره ظریفتری کردید به نوع » درک مطلبتون» و تواناییتون در استخراج مفهوم از منطوق . شما اگه حتی یه ذره هم فکر میکردی میفهمیدی این جمله ( تشریع حد مرتد … ) در اون متن چه نقشی داره . میتونستی با جمله قبل و بعدش مقایسه کنی . فکر نمیکنم قضاوتتون درباره برهان بودن یه نقل قول ساده از روی بی اطلاعیتون باشه ولی خدا کنه از روی هر چی هست از روی غرض نباشه .
حقیر شمردن یافته های علمی رو قبول دارم ولی چجوری از بی اعتمادی من به اون یافته ها نتیجه گرفتید که اونها رو مسخره کردم ؟؟؟؟؟؟؟ نمیدونم قتل بیواسطه و بیفاصله چه ربطی به نوشته های من یا اصلا چه ربطی به بحث داشت که پا برهنه پرتش میکنید وسط !!! خجالت بکشید آقا . اگر آزاده نیستید حداقل سعیتون رو بکنید که آزاده بشید .
بستگی نداره نظر آورنده نظر جدید چی باشه ؟؟!! پس چه خوب شد، همه میتونن جایزه نوبل بگیرن !!!! فکرش رو بکن کامیون کامیون جایزه نوبل سرازیر میشه تو تیمارستانها .
آقای کامنت گذار شماره 28 هر وقت وجود داشتن یه چیز برای شما اثبات نشد راحت باش و مطمئن باش که وجود نداره , عیبی نداره کسی از شما ایراد نمیگیره !!!! من هم میذارم رو حساب با سوادی و با اطلاعی شما و تبریک میگم که خیییییییییلی منطق و استدلال بلدی .
متانت ولحن حوزه مرا به تحسین وا میدارد. از طرفی جناب اقا یا خانم یاس در یک بحث علمی یا منطقی اینجانب را به کشیدن خجالت دعوت فرمودند. لذا طبق معمول ما از نظر قبلی خود عدول کرده و باز خود را به این بحث دعوت کردیم:
1- من نفمیدم خجالت بابت چه باید کشیدو اگر به میان کشیدن حکم قتل بی واسطه و فوری خجالت آور است لابد میدانند که این همان حد ارتداد است که متشرعین ما وضع نموده اند و جناب یاس ابتدا آنرا پیش کشیدند.
2- maryamss بحث بسیار متینی را پیش کشیدند. به نظر من اینجا دو بحث با هم خلط میشود. یکی اینکه این جهان دارای نظم است یا خیر. دیگر اینکه مطالب ذکر شده در کتب مذهبی تا چه حد با یافته های علمی تطابق یا تناقض دارد. بدیهی است نفی دومی به معنی نبود نظم و طرح در جهان نیست.
3- همانطور که maryamss مطرح کردند در این آزمایش دو هادرون (چون پروتون) با انرژی بسیار عظیم و بی سابقه با هم تصادم داده میشود تا دو نیروی الکتریکی و هسته ای در هم شکسته و فقط نیروی جاذبه عمل کرده و دو ذره تا بینهایت در هم سقوط کرده و سیاهچاله ای بسیار کوچک پدید آید. مجموعه فعل و انفعالات حاصله مشابه لحظات اولیه بوجود آمدن جهان است. من این نتایج را تا حال حاضر برداشت میکنم:
– همه دانشمندان به نوعی معتقد به یک اصل اولیه به نام وحدت نیروها هستند که بدون انکه کسی آنرا اثبات کرده باشد آنرا درک کرده اند.
– نظریه سیاهچاله ها، ذره الهی، کوارکها همانند بسیاری دیگر از نظریه های فیزیک ابتدا بر روی کاغذ و بر مبنای استدلال منطقی و ریاضی بنا شده و سپس آزمایشهای تجربی آنها را اثبات کردند. میلیاردها دلار هزینه و هزاران دانشمند برجسته صرفا بر مبنای این فرضیات و محاسبات انجام شده اند. یعنی علی رغم غیر قطعی بودن علم تا این حد به آن اسمینان دارند. پس به حاصل علم احترام بگذاریم .
4- و اما در خصوص اصل بحث مربوط به معنی ایام بهتر است به خود قران مراجعه کرده و ببینیم در سایر ایات به چه معنی آمده است. کلمه «أَيَّامٍ» را در سایت http://quran.al-shia.com جستجو کنید. 18 آیه پیدا میشود. چند نمونه:
4-1- – جزء 2 سوره البقرة آيه 184 ( أَيَّامٍ: 1 )
أَيَّامًا مَّعْدُودَاتٍ فَمَن كَانَ مِنكُم مَّرِيضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِّنْ أَيَّامٍ أُخَرَ وَعَلَى الَّذِينَ يُطِيقُونَهُ فِدْيَةٌ طَعَامُ مِسْكِينٍ فَمَن تَطَوَّعَ خَيْرًا فَهُوَ خَيْرٌ لَّهُ وَأَن تَصُومُواْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
چند روز معدودى را [بايد روزه بداريد!] و هر كس از شما بيمار يا مسافر باشد تعدادى از روزهاى ديگر را [روزه بدارد]
4-2- سوره البقرة آيه 196 :.. فَمَن لَّمْ يَجِدْ فَصِيَامُ ثَلاثَةِ أَيَّامٍ فِي الْحَجِّ وَسَبْعَةٍ إِذَا رَجَعْتُمْ…و هر كه نيافت، سه روز در ايام حج، و هفت روز …
4-3- البقرة آيه 203 … وَاذْكُرُواْ اللّهَ فِي أَيَّامٍ مَّعْدُودَاتٍ فَمَن تَعَجَّلَ فِي يَوْمَيْنِ فَلاَ إِثْمَ عَلَيْهِ …و خدا را در روزهاى معيّنى ياد كنيد! [روزهاى 11 و 12 و 13 ماه ذى حجه].
4-4- جزء 12 سوره هود آيه 7 ( أَيَّامٍ: 1 )
وَهُوَ الَّذِي خَلَق السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ وَكَانَ عَرْشُهُ عَلَى الْمَاء لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً وَلَئِن قُلْتَ إِنَّكُم مَّبْعُوثُونَ مِن بَعْدِ الْمَوْتِ لَيَقُولَنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ إِنْ هَـذَا إِلاَّ سِحْرٌ مُّبِينٌ
او كسى است كه آسمانها و زمين را در شش روز [= شش دوران] آفريد؛ و عرش [حكومت] او، بر آب قرار داشت؛ [بخاطر اين آفريد] تا شما را بيازمايد كه كداميك عملتان بهتر است! و اگر [به آنها] بگويى: (شما بعد از مرگ، برانگيخته مىشويد! (، مسلّماً) كافران مىگويند: (اين سحرى آشكار است!)
4-5- جزء 19 سوره الفرقان آيه 59 ( أَيَّامٍ: 1 )
الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ الرَّحْمَنُ فَاسْأَلْ بِهِ خَبِيرًا
همان [خدايى] كه آسمانها و زمين و آنچه را ميان اين دو وجود دارد، در شش روز [= شش دوران] آفريد؛ سپس بر عرش [قدرت] قرار گرفت [و به تدبير جهان پرداخت، او خداوند] رحمان است؛ از او بخواه كه از همه چيز آگاه است!
4-6- جزء 29 سوره الحاقة آيه 7 ( أَيَّامٍ: 1 )
سَخَّرَهَا عَلَيْهِمْ سَبْعَ لَيَالٍ وَثَمَانِيَةَ أَيَّامٍ حُسُومًا فَتَرَى الْقَوْمَ فِيهَا صَرْعَى كَأَنَّهُمْ أَعْجَازُ نَخْلٍ خَاوِيَةٍ
[خداوند] اين تندباد بنيانكن را هفت شب و هشت روز پى در پى بر آنها مسلّط ساخت، [و اگر آنجا بودى] مىديدى كه آن قوم همچون تنههاى پوسيده و تو خالى درختان نخل در ميان اين تند باد روى زمين افتاده و هلاك شدهاند!
جالب اینجاست که 11 مورد از 18 مورد دقیقا منظور از ایام همان روز شبانه روز است. مانند 3 روزو یا روز و شب. و همه هفت مورد بقیه مربوط به همان خلق 6 روزه جهان. که در ترجمه مکارم این هفت مورد به دوره تعبیر شده ولی خرمشاهی خیر. چگونه است که در همه جا یوم به معنی روز است و با لیل یعنی شب همراه شده است ولی دقیقا در هفت مورد خلقت اسمان تبدیل به دوره شد؟
7- قابل توجه جناب یاس نیز که میفرمایند معنی نزول چیزی مانند سقوط اخلاقی است و نسبی است عرض کنم که به همان سایت بالا مراجعه کرده و کلمه نزول ویا تنزیل را جستجو کرده و ببینند که باران را نازل میکنند همانطور که فرشتگان و ایات را نازل کرده اند آنهم از عرش اعلا که بر آب قرار دارد:
جزء 1 سوره البقرة آيه 22 ( أَنزَلَ: 1 )
الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الأَرْضَ فِرَاشاً وَالسَّمَاء بِنَاء وَأَنزَلَ مِنَ السَّمَاء مَاء فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرَاتِ رِزْقاً لَّكُمْ فَلاَ تَجْعَلُواْ لِلّهِ أَندَاداً وَأَنتُمْ تَعْلَمُونَ
آنكه زمين را (همچون) زيرانداز و آسمان را (همچون) سرپناه شما كرد، و از آسمان آبى فرو فرستاد، آنگاه بدان (انواع) ميوهها براى روزى شما برآورد؛ پس آگاهانه براى او همتا نياوريد.
من هیچگونه تفسیری نمیکنم و آنرا به عقلهای شما عزیزان میسپارم.
رضای عزیز پژهش همواره باید تمام و کمال باشد وگرنه نتیجه حاصله ممکن است حقیقت نباشد. با سرچ کلمه ایام در سایت الشیعه به هیچ عنوان نمی توان گفت که یوم فقط بمعنی روز است. اولا ما در مورد معنی کلمه یوم لغتنامه ها و منابعی حتی در ماقبل اسلام داریم که نشان می دهد یوم بمعنی دوره و روزگار هم اطلاق داشته (اگر خواستید با ذکر منبع برایتان می آورم) ثانیا شما قران را هم بصورت جامع بررسی نکردید که اگر می کردید به آیه 4 سوره المعراج بر می خورید در آنجا آمده :تَعْرُجُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ إِلَيْهِ في يَوْمٍ كانَ مِقْدارُهُ خَمْسينَ أَلْفَ سَنَةٍ
ملائكه و روح در روزى كه مقدار آن پنجاه هزار سال است به سوى او عروج مىكنند.
البته این اشتباه بخاطر این بود که شما فقط ایام را سرچ کردید در حالی که باید «یوم» و «الیوم» را هم سرچ می کردید تا به معانی مختلفه دیگر هم دست می یافتیدمثل آیه بالا
خداوند صریحا سخن از یوم می زند و مقدار آنرا 50000 هزار سال زمینی می داند.
بنابراین ما هم در قران برای سخن شما (منحصر بودن معنای یوم در شبانه روز) داریم و هم در لغت نامه. فکر می کنم با این ادله قطعی بحث من باب یوم مختومه شود
آقای کامنت گذاز شماره30 :
قصد توهین ندارم ولی به نظرم اینبار باید بابت این خجالت بکشید که هنوز نفهمیدید خجالت بابت چه باید کشید .
اقاى عزيز ما مسلمانهاادعا ميكنيم كه زبان عربى كاملترين زبانها هست ولى هنوز نتوانستيم اثبات كنيم كه كلمه ( يوم ) بمعنى روز هست يا دوران پس اين زبان هم نميتواند كاملترين باشد و شما هم هر چه فرياد بزنى كه يوم يعنى دوران هيچ فايده اى ندارد چونكه خود عربها هم ( يوم ) را براى دوران استفاده نميكنند يا اصلا نميتوانند چونکه براى دوران از مراحل يا مرحله استفاده ميكنند حالا شما ايرانيها شدين معلم عربها شماها هنوز عربي را درست تلفظ نميكنيد چه برسه به تفسير كه خود عربها هم درش گير كردن
بر خلاف نظر شما مشخص شد که عربها از یوم برای معنای دوران هم ساتفاده می کنند ثانیا اینکه یک زبان کامل است ربطی به دربرگرفتن معانی مختلفه توسط یک لفظ ندارد
بحث در مورد اینکه ۶ روز بوده یا ۶ دوره بحث مهمی است.
من چند سوال در این مورد دارم:
۱) مفسرین بر چه اساس ایام را به دوره ها ترجمه و تفسیر کرده اند. شما خود میگویید که این کلمه هم میتواند به روز ترجمه شود و هم دوره یا هنگام یا … ملاک اینکه ایام به روز ترجمه نشده است چیست؟
۲) آیا تفسیرهای ۱۰۰ یا ۲۰۰ سال پیش هم هنگام و دوران بوده یا روز بوده؟
۳) آیا علم (نظریه تکامل) به مفسرین کمک نکرده که اینجا باید به جای روز از لفظ هنگام استفاده شود؟ یعنی چرا مفسرین اصرار دارند که اینجا منظور روز نیست و منظور دوره است؟ اگر برای تطابق با علم اصرار دارند چرا میخواهند تفسیر را بر علم که شما میگویید اساس محکمی ندارد بنا می گذارن؟
۳) در جایی دیدم که گفته اید که اینجا نمی تواند ایام به روز ترجمه شود چون قبل از ان روز معنا نداشته. این جواب خوبی است ولی به نظر می رسد شما اشکال کسانی که اشتباه قران را متذکر می شوند را بر داشته اید و به عنوان دلیل بر ترجمه خود گرفته اید! قران همه افتخارش اینست که کتابی بی همانند است و از زبان عربی که کامل است استفاده شده در حالی که به جای کلمه روز به راحتی میتوانست از دوران یا هنگام استفاده کند نه عربی در این مورد ناقص بود که این کلمه را نداشته باشد و نه خدا از خلق کلمه عاجز بوده!
۴) به جا بود وقتی بطور دقیق گفته می شود ۶ روز یا به قول شما ۶ هنگام چرا گفته نشد این هنگام ها چقدر طول کشیده؟ چند سال؟ چند هفته؟
۵) اصلا چرا خدا در این کتاب بی نظیرش به جای داستانها و جنگ ها و خونریزی برده گرفتن و آزاد کردن قوانین موجود در طبیعتش را به مردم نگفت؟
1-بر این اساس که طبق نص قران کریم در ابتدا شب و روز و مدار فلکی معین نشده بود.
2-حتی تفاسیری که از امام علی علیه السلام در مورد این آیه وجود دوران دوران را می رساند و حضرت فرموده اند سته ایام بمعنی سته دهر است
3-بحث نظریه تکامل از بحث خلقت کائنات جداست. موضوع نظیه تکامل ، تکامل جانداران است نه کائنات
4-در صنعت بلاغت (شباهت به شعر) استفاده از کلمه یوم هیچ مشکلی ندارد در بسیاری از اشعار حتی اشعار فارسی هم برای روزگار از لفظ روز استفاده شده و بآن تشبیه شده
5-چه لزومی داشت بگوید هر دوره چقدر طول کشیده؟
5-در قران بیشتر از 6 هزار آیه وجود دارد. چند آیه بر جنگ و خونریزی و برده داری و چند آیه بر هدایت و اخلاقیات اطلاق دارد که شما جنگ و برده داری اش را پررنگ کردید؟
دوست عزیز بنده همچنان منتظرم که جواب سوالات مطرح شده در کامنت من را بدهید. به نظر می رسد آن ها را یکی در میان فاکتور گرفته اید!
—————————————————————–
جواب کامن شما خیلی وقت است قرار گرفته(با فونت درشت در ذیل سوال هایتان)
به نظر می رسد که من در کامنت قبل منظورم را به خوبی بیان نکردم.
مقصود من اینست که معیار مفسرین بر ترجمه کلمه «ایام» چه بوده که در جایی آنرا روز ترجمه و تفسیر کرده اند و جایی آنرا دوران؟ اگر بگویید همه جا روز به دوران ترجمه شده جای هیچ سوالی نیست ولی اگر میگویید گاهی روز و گاهی دوران آنوقت سوال مطرح میشود که معیار چیست؟ مطمئنا مترجمین سکه که نمی انداختند و بگویند اینجا باید روز ترجمه شود اینجا باید دوره!
البته پاسخ شما اینست که چون هنوز روز و شب معنا نداشته باید به دوران ترجمه شود. جواب من اینست که شما اینرا نباید به من به عنوان خواننده بگویید. این را باید به نویسنده بگویید که چرا اینجا از این لفظ استفاده کرده اید که مناسب نیست و بی معناست! شما می گویید این کتاب و این نویسنده بی مانند است و هیچ کس نمیتواند چنین کتابی را بنویسد در حالیکه اینطور کاربرد الفاظ آنچنان بی مانند نیست. فرض کنید انسانی این کتاب را نوشته بود و شما از او در همین مورد سوال میکردید و او هم جواب شما را می داد، آیا به این نویسنده نمی گفتید کاربرد این کلمه ایام در اینجا مناسب نیست؟ آیا باز هم معتقد بودید که نویسنده بی مانند است؟
در عین حال مشکل اینجاست که نویسنده عین جمله «كسى است كه آسمانها و زمين و آنچه را كه ميان آن دو است در شش هنگام آفريد » را حداقل 7 بار عینا تکرار می کند و شایسته بود که حداقل در یکی از این موارد اشاره ای می کرد و به جای کلمه «ایام» از «دهر» استفاده میکرد.
همچنین ابهام در کلمه دوران خود جای بحث دارد. چرا ذکر نشده که این دوران چقدر طول کشیده شده است. شما سوال کرده اید که «چه لزومی داشت بگوید هر دوره چقدر طول کشیده؟» و سوال من اینست که «چه لزومی داشت بگوید 6 روز طول کشیده؟» به همان دلیل که دقیق گفته شده 6 روز بهتر بود گفته میشد که این دوره چقدر بوده! اگر کسی عالم است و می دانند دقیقا 6 روز بوده مطمئنا می داند که این روزها که به تعبیری دوران هستند چقدر طول کشیده. اگر بگوییم 6 دوره که میزان این دوره ها هم مشخص نباشد دیگر این 6 هم معنا ندارد. حاصلضرب 6 در مقداری نامشخص می شود چند؟ متوجه منظورم شدید؟ مثلا من بگویم 6 روز در مسافرت بودم که هر روزش چندین روز است، به نظر شما من چند روز در مسافر بودم؟ بهتر نبود می گفتم من چند روز در مسافرت بودم به جای اینکه بگویم من 6 تا چند روز در مسافرت بودم؟
مشکل دیگر اینست که این 6 روز در تورات و انجیل هم آمده، اینرا دیگر چگونه میتوان توضیح داد؟
در مورد نظریه تکامل؛ منظور من تکامل هستی از زمان بیگ بنگ تا شکل گرفتن آسمانها و زمین و منظومه شمسی و … تا وجود تک سلولی و بعد از آن تکامل جانداران و … تا به امروز بود. البته نظریه تکامل بیشتر ذهن را به سمت نظریه تکامل جانداران که توسط داروین مطرح شد می برد ولی مقصود من تقویم هستی از زمان بیگ بنگ تا کنون بود.
شما خود میدانید که بحث در مورد این 6 روز یا 6 هنگام، یکی از محلهای برخورد طرفداران دو نظریه خلقت و تکامل است. طرفداران خلقت که اصولا معتقدین به کتابهای مقدس ابراهیمی هستند معتقدند که در 6 روز هستی به اذن خدا شکل گرفته در حالیکه معتقدین به تکامل معتقدند که عمر هستی و زمانی که طول کشیده تا به اینجا برسد حدود 13.7 میلیارد سال می رسد و هیچ شباهت و نزدیکی به 6 روز ندارد.
در اینجا تفویم هستی را میتوانید ببینید: http://en.wikipedia.org/wiki/History_of_the_Universe
در مورد اخلاقیات در قرآن هم من از شما به عنوان کسی که حرفه اش قرآن شناسی است خواهش میکنم بصورت عددی به من بگویید که چند درصد از آیات در مورد جنگ و خونریزی و چند درصد اخلاقیات است. اینطوری بهتر میتوانیم بفهمیم که کدام بعد پررنگ تر است.
آنچه من میدانم، 10 فروع دین اسلام که برگرفته از قرآن است، هیچکدامشان اخلاقیات نیست و اگر بخواهیم در بهترین حالت در نظر بگیریم و «امر به معروف» و «نهی از منکر» را جزو اخلاقیات بدانیم در این حالت 2 مورد از 10 مورد اخلاقیات است یعنی 20 درصد!
در عین حال فرض کنید یک شاعر نامی کتابی نوشته که فرضا 40 درصد آن اشعار با کیفیت پایین و 60 درصد آن اشعار زیبا و خوبی است، آیا باز هم معتقدید که این شاعر و این دیوان اشعار بی مانند است؟
سلام آقای حوزه
نظرات خودم رو به صورت چند کامنت در این صفحه درج کردم . خیلی راغب بودم نظر شما رو راجع به چیزهایی که نوشتم و اشتباهات و انحرافات احتمالی موجود در نوشته هام رو بدونم ولی متاسفانه شما اقدامی نکردید .
lllllllllllllllllllllllllllllllll
.